تغییر در محیط بازاریابی

بازار هرگز یکسان نیست. هر از گاهی تغییر می کند ، مکان به مکان. این تغییر یا به دلیل تغییر بازاریابی است یا به دلیل تغییر در هر عامل دیگری که رانندگی می کند و پتانسیل ایجاد تغییر در محیط بازاریابی را دارد. بازار استاتیک نیست اما یک شار ثابت است. اگرچه شرکت ها تجزیه و تحلیل کامل بازاریابی و استراتژی های بازاریابی را انجام می دهند ، اما هنوز تغییر در محیط بازاریابی هرگز قابل پیش بینی نیست. بیشتر اوقات این تغییر چالش های بسیاری را به شرکت ها دعوت می کند. بازار جهانی در دو دهه گذشته تغییر قابل توجهی را تجربه کرد. کارشناسان بازار دلایل زیادی برای این تغییر از جمله محیط S& D ، افزایش انتظارات ، نوآوری های فنی ، جهانی سازی ، بازاریابی خدمات ، میکرومرومرها و غیره ارائه دادند. همانطور که می بینیم ، موقعیت های بازاریابی فعلی چالش برانگیزتر و به سرعت در حال حرکت است. این تغییر هم می تواند سودمند باشد و هم خطر برای مشاغل. بنابراین نظارت و اندازه گیری تغییرات بازار با رویکردهای نوآورانه به منظور پذیرش ماهیت پویا و غیرقابل پیش بینی آنها بسیار مهم است.

تغییر در محیط بازاریابی

برنامه ریزی تجاری برای مقابله با تغییر در محیط بازاریابی برای مقابله با نتایج منفی احتمالی نیاز به یک رویکرد آینده نگر دارد. از آنجا که تغییر قابل پیش بینی نیست ، ماهیت تغییر نیز وجود دارد. مشاغل باید هنگام برنامه ریزی استراتژی های تجاری برای تغییر بازار مراقب باشند. برخی از عوامل وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:

پاسخ به سمت تغییر در محیط بازاریابی می تواند از سه نوع باشد - بدون پاسخ ، پاسخ پیشگیرانه و پاسخ واکنش. عوامل مختلفی برای تغییر وجود دارد. برخی از عوامل طبیعی هستند و برخی توسط مشتری یا رقبا هدایت می شوند. عوامل اساسی که می توانند بر تغییر در محیط بازار تأثیر بگذارند می توانند در زیر آمده باشند:

نیازهای مشتری: تغییر در نیازهای مشتری ، اولویت ها ، تقاضا نقش بسیار مهمی در تغییر در محیط بازاریابی دارد. سلیقه مشتری به طور مداوم در حال تغییر است. این تغییر باعث می شود تا مشاغل در خدمات یا محصولات خود نیز تغییر کنند. تغییر یا توسط خود مشتری یا توسط شرکت هدایت می شود.

به عنوان مثال ، قبل از iOS اپل ، بسیاری از سیستم عامل های تلفن همراه در بازار وجود داشت. اما iOS طعم مشتریانی را که بر کل بازار تلفن همراه تأثیر می گذارند ، تغییر داد. چگونه مشتری خود تغییر در سلیقه خود را انجام می دهد ، گاهی اوقات مشتری انتظارات زیادی از شرکت دارد. iOS اپل حاکم بر تجارت تلفن های هوشمند بود که هیچ فضایی را به هیچ شرکت دیگری ارائه نمی داد ، که منجر به منشأ اندروید شد. این تغییر در محیط بازاریابی چالش هایی را برای اپل ایجاد کرد. علاوه بر این ، سلیقه مشتری نیز با ویژگی ها ، سبک ها ، خدمات و غیره محصول تغییر می کند.

رقابت: هر مشاغل یک استراتژی اصلی دارد ، تا در صدر بماند ، یک تجارت موفق باشد. این غریزه اساسی باعث رقابت در بازار علیه دیگران می شود. این منجر به تغییر در محیط بازار می شود. به عنوان مثال ، فرض کنید سه شرکت ارتباطات از راه دور در بازار استرالیا وجود دارد. من آنها را به نام کاماوس ، Teleship و Talksat نامگذاری می کنم. اکنون Talksat یک بررسی بازار را انجام داد و از مشتریان خود پرسید که بیشتر در این خدمات به چه مواردی نیاز دارند؟در بررسی بازار ، آنها متوجه شدند که مشتریان به خدمات ارتباطی بهتری با قیمت پایین نیاز دارند. در 26 ژانویه ، این شرکت کارت تماس با قیمت پایین خود را اعلام کرد. این یک چالش برای بقیه دو شرکت ایجاد کرد. در طی بیست روز ، کاموس همچنین نرخ تماس با آن را کاهش داد. حالا نوبت از Telship بود. این باعث کاهش قیمت ها شد و کارت جدیدی را با مزایای اضافی راه اندازی کرد. این فعالیت ها بازاریابی رقابتی را ایجاد کرده است و این فعالیت ها همچنین مسئول تغییر سلیقه مشتری است که بر روند بازاریابی تأثیر می گذارد. جدا از این موارد ، عوامل دیگری نیز وجود دارد که می تواند بر روند بازار تأثیر بگذارد.

نوآوری: نوآوری نه تنها بر بازارها بلکه زندگی فرد را تحت تأثیر قرار داده است. نوآوری در این فناوری ، نوآوری در روند بازاریابی باعث تغییر محیط بازاریابی شده است. بازاریابی دیجیتال نمونه ای است که تقریباً راه های بازار را که قبلاً قبلاً انجام شده بود تغییر داده است. رسانه های اجتماعی روش های ارتباط ، تبلیغات و تبلیغات را تغییر داده اند.

دولت ها بخش عمده ای از بازارهای رایگان را در خود جای داده اند. آنها سیاست های مالی و پولی را برنامه ریزی می کنند که مستقیماً بر بازار تأثیر می گذارد. این امر می تواند نرخ بهره را افزایش دهد یا کاهش دهد تا رشد را سرعت بخشد یا کند کند ، که به عنوان سیاست پولی شناخته می شود. عرضه و نسبت تقاضا نیز نقش مهمی در تغییر در محیط بازاریابی دارد. اگر تقاضا زیاد باشد و عرضه شروع به کاهش کند ، افزایش قیمت ها افزایش می یابد. از طرف دیگر ، اگر عرضه افزایش یابد اما تقاضا نیست ، قیمت ها کاهش می یابد. هنگامی که عرضه نسبتاً پایدار باقی بماند ، بسته به افزایش یا کاهش تقاضا می تواند نوسانات قیمت ، بالاتر یا پایین تر باشد. عرضه و تقاضا بر بازار ، به طور کلی تأثیر می گذارد. نیروهای دیگر شامل نیروهای سیاسی ، نیروهای فرهنگی ، نیروهای اقتصادی ، نیروهای جمعیتی و غیره هستند. ورود مشاغل جدید نیز می تواند تغییر بازار را به همراه آورد.

اگر به تاریخچه بازار و تجارت نگاه کنیم ، می توانیم بزرگترین موفقیت و عدم موفقیت را به دلیل تغییر پیدا کنیم. رکود اقتصادی عامل بزرگی است که پتانسیل ایجاد تغییرات بازار را دارد. رکود اقتصادی بسیاری از شرکتهای تجاری را ورشکسته کرد و بسیاری از شرکت ها نتوانسته اند مانند Borders Group ، Inc ، شرکت معروف Barr ، Marshall Field and Company و واشنگتن Mutual Inc و غیره رشد کنند. خوب.

این تغییر توسط نیروهای داخلی و خارجی هدایت می شود. شرکت ها همیشه تمرکز و تجزیه و تحلیل بازاریابی را انجام می دهند ، تحقیقات بازاریابی را برای اطلاع از تهدیدهای احتمالی. شرکت ها مقدار زیادی از منابع را برای انجام تحقیقات در مورد عوامل خارجی و انجام تحقیقات داخلی و همچنین مانند تجزیه و تحلیل SWOT سرمایه گذاری می کنند. هنگامی که عوامل مسئول تغییر در محیط بازاریابی شناخته شدند ، برنامه ریزی استراتژی ها علیه آن نسبتاً آسان تر می شود. یک استراتژی مؤثر برای مدیریت تغییر از شرکت در پذیرش این تغییر بهره می برد. توسعه تجارت باید بر تغییر در محیط بازاریابی متمرکز شود که تمام جوانب مثبت و منفی را در ذهن داشته باشد. در حالی که بسیاری از شرکت ها نتوانند تغییر بازار را مدیریت کنند و با نارسایی روبرو شوند ، بسیاری از شرکت های دیگر با استراتژی های مدیریت مؤثر خود از موفقیت برخوردار می شوند. به عنوان تغییر یک خطر و همچنین گنج است.