بازار از نظر کالاهای اساسی

ساخت وبلاگ

نگاهی به ارقام مناسب (به عنوان مثال گزارش توسعه جهانی توسط بانک جهانی) نشان می دهد که جهان به طور فزاینده ای برای پیشرفت اقتصادی خود به یکدیگر وابسته می شود. در سال 1954، برای مثال، در ایالات متحده، واردات تنها یک درصد از تولید ناخالص داخلی بود، اما در سال 1984 به 10 درصد افزایش یافت. در محصولات غذایی، در حالی که تجارت کشورهای در حال توسعه در زمینه قهوه، کاکائو، پنبه و شکر در دهه 1980 واقعاً کاهش یافت، کشورهای در حال توسعه به عنوان یک گروه نرخ رشد صادرات سالانه 4 تا 11 درصد را در دسته‌هایی مانند میوه‌ها و سبزیجات فرآوری‌شده، ماهی‌های فرآوری‌شده تازه تجربه کردند. محصولات، مواد غذایی و دانه های روغنی. صادرات محصولات غذایی با ارزش بالا در سال 1990 در مجموع حدود 144 میلیارد دلار بود که معادل نفت خام بود که 5 درصد از تجارت جهانی کالا را تشکیل می داد. در سال 1990، بیش از بیست کشور کمتر توسعه یافته (LDC) مواد غذایی با ارزش بیش از 500 میلیون دلار از جمله کشورهایی مانند برزیل، چین، تایلند، هند و سنگال صادر کردند.

اصطلاحاتی مانند «دهکده جهانی» و «اقتصاد جهانی» بسیار مد شده است. بازاریابی کالاها و خدمات در مقیاس جهانی می تواند به روشی «مهندسی» اتفاق بیفتد، اما اغلب در نتیجه یک برنامه ریزی خوب و دقیق است. به عنوان مثال، برای جلوگیری از قحطی احتمالی، برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد (WFP) ممکن است ذرت را از زیمبابوه خریداری کرده و در تانزانیا، مالاوی و کنیا توزیع کند. این معامله بازاریابی بین المللی "مهندسی" ممکن است به نفع زیمبابوه باشد، بدون اینکه زیمبابوه نیاز به بازارهای آینده داشته باشد. اکثر معاملات بین المللی اینگونه نیستند. بیشتر آنها به وضوح برنامه ریزی شده اند، که شامل توجه دقیق به تفاوت های اجتماعی و اقتصادی جهانی و/یا شباهت ها در محصول، قیمت، تبلیغات، توزیع و الزامات اجتماعی/اقتصادی/قانونی است.

اهداف این فصل عبارتند از:

· ارائه درکی از عواملی که منجر به رشد انترناسیونالیسم و جهانی شدن شده است

· ارائه شرحی از مفاهیم و مضامین اصلی که موضوع بازاریابی جهانی بر اساس آنها استوار است

· برای توصیف آنچه در برنامه ریزی برای بازاریابی جهانی دخیل است.

 

این فصل با نگاهی به تکامل جهت گیری یک شرکت از درجه اول تولید کننده داخلی به یک بازیکن جهانی آغاز می شود. سپس به شرح عوامل اصلی منجر به بازاریابی جهانی ، از جمله اقتصادی و اجتماعی می پردازد. سرانجام این فصل به بررسی مکانیسم برنامه ریزی لازم برای در نظر گرفتن تفاوت های مهم و/یا شباهت ها در هنگام بازاریابی کالاها و خدمات در سطح بین المللی می پردازد.

این که آیا یک سازمان کالاها و خدمات خود را در داخل یا بین المللی به بازار عرضه می کند ، تعریف بازاریابی هنوز هم اعمال می شود. با این حال ، هنگامی که سازمان تصمیم به فروش در مرزهای بین المللی می گیرد ، دامنه بازاریابی گسترش می یابد ، این امر در درجه اول به دلیل ابعاد بی شماری دیگر است که سازمان باید برای آن حساب کند. به عنوان مثال ، زبان تجارت سازمان ممکن است "انگلیسی" باشد ، اما ممکن است در "زبان فرانسوی" تجارت کند. این نه تنها به یک تسهیلات ترجمه نیاز دارد ، بلکه باید شرایط فرهنگی فرانسه نیز به حساب بیاید. انجام تجارت "روش فرانسوی" ممکن است با انجام آن "راه انگلیسی" متفاوت باشد. این امر به ویژه در هنگام تجارت با ژاپنی ها صادق است.

بگذارید ، ابتدا "بازاریابی" را تعریف کنیم و سپس ببینیم که چگونه با انجام بازاریابی در مرزهای چند ملیتی ، اختلافات ، در جایی که موجود باشد ، باید مورد توجه قرار گیرد.

S. کارتر بازاریابی را اینگونه تعریف می کند:

 

"روند ایجاد روابط پایدار از طریق برنامه ریزی ، اجرای و کنترل مفهوم ، قیمت گذاری ، ارتقاء و توزیع ایده ها ، کالاها و خدمات برای ایجاد مبادله متقابل که نیازها و اهداف فردی و سازمانی را برآورده می کند".

 

مستاجران طولانی مدت بازاریابی "ارزش مشتری" ، "مزیت رقابتی" و "تمرکز" هستند. این بدان معناست که سازمان ها باید بازار را مطالعه کنند ، محصولات یا خدماتی را که نیازهای مشتری را برآورده می کند ، توسعه دهند ، ترکیب بازاریابی "صحیح" را توسعه داده و اهداف خود را برآورده کنند و همچنین رضایت مشتری را به صورت مداوم ارائه دهند. با این حال ، در دهه 1980 مشخص شد که این تعریف از بازاریابی بسیار باریک است. دغدغه با عملکرد تاکتیکی ترکیب بازاریابی منجر به غفلت از توسعه بلند مدت محصول شد ، بنابراین "بازاریابی استراتژیک" متولد شد. تمرکز از دانستن همه چیز در مورد مشتری ، به دانستن مشتری در زمینه ای که شامل رقابت ، سیاست و مقررات دولت و نیروهای کلان گسترده اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی است که تکامل بازارها را شکل می دهد ، تغییر یافت. از نظر بازاریابی جهانی این به معنای جعل اتحادها (روابط) یا توسعه شبکه ها ، همکاری نزدیک با مقامات دولت کشور و رقبا صنعت برای دستیابی به بازار هدف است. همچنین هدف بازاریابی از یکی از اهداف سازمانی رضایت بخش به یکی از مزایای "ذینفعان" - از جمله کارمندان ، جامعه ، دولت و غیره تغییر کرده است. سود هنوز ضروری است اما به خودی خود پایان نمی یابد.

بازاریابی استراتژیک طبق گفته ونسلی (1982) به این صورت تعریف شده است:

 

"شروع ، مذاکره و مدیریت روابط قابل قبول مبادله با گروه های ذینفع اصلی یا حوزه های انتخابیه ، در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار در بازارهای خاص ، بر اساس مصرف کننده بلند مدت ، کانال و سایر حق رای دادن ذینفعان".

 

چه کسی تعریف "بازاریابی" یا "بازاریابی استراتژیک" را در نظر بگیرد ، "بازاریابی" هنوز هم باید به عنوان یک فلسفه و مجموعه ای از فعالیت های عملکردی در نظر گرفته شود. به عنوان یک فلسفه که در آغوش ارزش مشتری (یا رضایت) ، برنامه ریزی و سازماندهی فعالیت ها برای تحقق اهداف فردی و سازمانی است ، بازاریابی باید توسط همه اعضای یک سازمان درونی شود ، زیرا بدون مشتریان رضایت بخش ، سرانجام سازمان خواهد مرد. به عنوان مجموعه ای از فعالیت های عملیاتی ، بازاریابی در آغوش فروش ، تبلیغات ، حمل و نقل ، تحقیقات بازار و فعالیتهای توسعه محصول به نام تعداد معدودی است. توجه به این نکته حائز اهمیت است که بازاریابی فقط یک فلسفه یا یک یا برخی از فعالیت های عملیاتی نیست. این هر دو است. در برنامه ریزی برای بازاریابی ، سازمان باید اساساً تصمیم بگیرد که چه چیزی را می فروشد ، به کدام بازار هدف و با چه ترکیب بازاریابی (محصول ، مکان ، ارتقاء ، قیمت و افراد). اگرچه این اجاره برنامه های بازاریابی باید در هر نقطه اعمال شود ، در هنگام بازاریابی در مرزهای ملی ، تفاوت بین بازاریابی داخلی و بین المللی تقریباً کاملاً در تفاوت در محیط های ملی است که در آن برنامه جهانی انجام می شود و تفاوت در سازمان و برنامه های یک شرکتبه طور همزمان در بازارهای مختلف ملی فعالیت می کند.

به رسمیت شناخته شده است که در دوران بازاریابی "پست مدرن" ، حتی فرضیات و مستاجران طولانی مدت بازاریابی مانند مفاهیم "نیازهای مصرف کننده" ، "حاکمیت مصرف کننده" ، "بازارهای هدف" و "فرآیندهای محصول/بازار" به چالش کشیده می شوند. بشرتأکید بر ظهور "سفارشی سازی مصرف کننده" است ، یعنی مشتری که عناصر ارائه بازار را می گیرد و یک تجربه مصرف سفارشی را از این موارد تشکیل می دهد. حتی علاوه بر این ، پست های مدرن ، پست هایی که مصرف کننده مصرف شده ، تصویر نهایی قابل فروش ، نیز از تنها نقش یک مصرف کننده آزاد می شود و به تولید کننده تبدیل می شود. این امر خود را در تمایل مصرف کننده به بخشی از فرایند بازاریابی و تجربه غوطه وری در "تنظیمات موضوعی" نشان می دهد تا اینکه صرفاً با محصولات روبرو شود. بنابراین در مصرف محصولات غذایی به عنوان مثال ، این فقط به یک مورد برآورده کردن نیازهای گرسنگی تبدیل نمی شود ، بلکه می تواند به عنوان یک تصویر - تولید نیز ارائه شود. در محل بازار مدرن ، محصول تصاویر را پروژه نمی کند ، تصاویر را پر می کند. این در بعضی از مواد غذایی صادق است. مصرف "آب طراح" یا "غذاهای لاغری" بیانیه ای از یک تصویر خود است ، نه فقط یک عمل مصرف محصول.

پذیرش بازاریابی پسامدرن بر بحث در مورد محصولات ، قیمت گذاری ، تبلیغات ، توزیع و برنامه ریزی تأثیر می گذارد. با این حال ، با توجه به این واقعیت که این کتاب درسی در درجه اول با اقتصادهای در حال توسعه نوشته شده است ، جایی که شرایط زیست محیطی ، پیچیدگی مصرف کننده و سیستم ها به گونه ای نیست که امکان جهش کوانتومی به پست مدرنیسم را فراهم کند ، در نظر گرفته شده است که این مفهوم را در گذر ذکر کند. بحث بیشتر در مورد این موضوع در لیست همراه با خوانش ها موجود است.

هنگامی که سازمان ها به سازمان های بازاریابی جهانی تبدیل می شوند ، معمولاً از یک پایگاه صادراتی نسبتاً کوچک به این امر تبدیل می شوند. برخی از بنگاهها هرگز فراتر از مرحله صادرات نمی شوند. بنابراین ، بازاریابی در خارج از کشور می تواند در هر نقطه از پیوستار "خارجی" به "جهانی" باشد. خوب است در این مرحله توجه داشته باشید که کلمات "بین المللی" ، "چند ملیتی" یا "جهانی" اکنون توصیفات منسوخ شده هستند. در حقیقت "جهانی" شرایط دیگر را به تمام اهداف و اهداف جایگزین کرده است. بازاریابی "خارجی" به معنای بازاریابی در محیطی متفاوت از پایگاه خانه است ، این شکل اساسی "صادرات" است. با گذشت زمان ، این ممکن است به جای یک بازار خارجی به یک بازار عملیاتی تبدیل شود. نمونه ای از این دست ، منطقه تجاری ترجیحی (PTA) در شرق و جنوبی آفریقا است که کشورهای درگیر می توانند تحت برخی از روشهای مشترک به صورت بین منطقه ای تجارت کنند. مثال دیگر شرکت ذخیره سازی سرد زیمبابوه است.

مورد 1. 1 شرکت ذخیره سازی سرد زیمبابوه

شرکت ذخیره سازی سرد (CSC) زیمبابوه ، که در سال 1995 تکامل یافت ، از کمیسیون ذخیره سازی سرد. دومی ، سالهاست که پاراستاتال (یا شرکت ملی) با وظیفه بازاریابی گوشت در زیمبابوه بوده است. با این حال ، CSC انحصار خود را تحت برنامه اصلاحات اقتصادی زیمبابوه در سالهای 1990-95 از دست داد ، که شاهد معرفی بسیاری از چمن های خصوصی بود. در طی سالهای انحصاری ، CSC پنج چاقی مدرن ساخته بود که تعدادی از آنها مربوط به رتبه بندی اتحادیه اروپا بود. علاوه بر این ، و به عنوان یک نیروی محرکه برای ساختمان Abattoirs دارای رتبه بندی اتحادیه اروپا ، CSC سهمیه گوشت گاو 9000 تن در اتحادیه اروپا به دست آورده بود. بیشتر گوشت تحت نظارت کمیسیون گوشت بوتسوانا بیرون رفت. سالهاست که سهمیه منبع حجم و درآمد بوده است ، منبعی که هنوز هم ادامه دارد. به این ترتیب ، صادرات CSC از گوشت گاو به اتحادیه اروپا به گونه ای است که اتحادیه اروپا دیگر نمی تواند به عنوان "خارجی" بلکه یک بازار "عملیاتی" در نظر گرفته شود.

0 در "بازاریابی جهانی" Modus operandi بسیار متفاوت است. سازمان ها شروع به توسعه و اجرای عملیات در کشور هدفمند یا کشورهای خارج از کشور داخلی می کنند. در عمل ، سازمان ها تکامل می یابند و جدول 1. 1 یک نوع شناسی اصطلاحات را تشریح می کند که ویژگی های شرکت ها را در مراحل مختلف در روند تکامل از شرکتهای داخلی به جهانی توصیف می کند.

چهار مرحله به شرح زیر است:

1. مرحله اول: داخلی در تمرکز ، با تمام فعالیت ها در بازار خانه متمرکز شده است. در حالی که بسیاری از سازمان ها می توانند مانند این زنده بمانند ، به عنوان مثال بازاریابی شیر خام ، صرفاً سازمان های داخلی احتمالاً محکوم به شکست طولانی مدت هستند.

2. مرحله دوم: تمرکز خانه ، اما با صادرات (قومی). احتمالاً فقط به ارزش های خانه اعتقاد دارد ، اما یک بخش صادراتی ایجاد می کند. معمولاً برای سازمانهای مرحله چهارم رسیده است.

3. مرحله سوم: مرحله دو سازمان که درک می کنند باید ترکیب بازاریابی خود را با عملیات خارج از کشور تطبیق دهند. سوئیچ تمرکز به چند ملیتی (چند منظوره) و سازگاری بسیار مهم است.

4- مرحله چهارم: سازمانهای جهانی که با گسترش محصولات و برنامه ها ارزش ایجاد می کنند و بر خدمت به بازارهای جهانی نوظهور (Geocentric) تمرکز می کنند. این شامل شناخت این است که بازارها در سراسر جهان از شباهت ها و تفاوت ها تشکیل شده اند و می توان یک استراتژی جهانی را بر اساس شباهت ها برای به دست آوردن اقتصادهای مقیاس تهیه کرد ، بلکه به تفاوت های مقرون به صرفه نیز می شناسد و پاسخ می دهد. استراتژی های آن ترکیبی از پسوند ، سازگاری و ایجاد است. در رفتار غیرقابل پیش بینی است و همیشه نسبت به فرصت ها هوشیار است.

 

هیچ محدودیتی در روند تکامل وجود ندارد. در برخی از صنایع مانند باغبانی ، این روند می تواند بسیار سریع باشد.

اخبار رمز ارزها...
ما را در سایت اخبار رمز ارزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : منیژه سلیمی بازدید : 41 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1402 ساعت: 1:10